
انجام کارهای خانه به زبان انگلیسی
انجام کارهای خانه به زبان انگلیسی
یکی از بخش های اصلی آموزش زبان انگلیسی یادگیری مفاهیم کلیدی در برقراری ارتباط روزمره است که سبب می شود افراد بتوانند مانند یک نیتیو صحبت کنند. مکالمه های روزمره در داخل خانه به ندرت در کلاس های آموزشی تدریس می شوند به همین دلیل ما در کلینیک تخصصی رفیعی همیشه تلاش می کنیم بهترین آموزش ها را در این زمینه برایتان فراهم کنیم. پیش رو قصد داریم برای شما مجموعه ای از اصطلاحات و مثال ها را آماده کنیم تا بتوانید در ارتباط های روزمره خود این موارد را به کار ببرید. علاوه بر این ما در تلگرام نیز کلاس آنلاین 1000 موقعیت شغلی را آماده کرده ایم که می توانید از طریق پشتیبانی واتس اپ نسبت به حضور در آن کلاس ها اقدام کنید.
افعالی که در زبان انگلیسی برای انجام کارهای روزانه به کار می روند
در این بخش ما قصد داریم افعال دو کلمه ای و اصطلاحاتی که به صورت مستمر به کار می روند را برای شما آماده کرده و کمک کنیم تا بتوانید دید بهترین نسبت به کاربر روزمره افعال داشته باشید. جدول پیش رو دید بسیار دقیقی را در این راستا در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید کاربرد دقیق افعال را به کار ببرید.
افعال به زبان انگلیسی |
معنی افعال |
مثال انگلیسی |
ترجمه مثال |
Set the table |
چیدن میز |
“Set the table for every customer”, said the manager to the waiter. |
مدیر به پیشخدمت گفت: برای هر یک از مشتری میز بچین. |
Put something away |
وسیله ای را کنار گذاشتن |
Put the food away, we can have it later in the evening. |
غذا را کنار بگذارید، بعد از ظهر می توانیم آن را بخوریم. |
Clear the table |
تمیز یا جمع کردن میز |
After clearing the table it becomes easy to do the dishes. |
پس از جمع کردن میز، شستن ظروف خیلی راحت می شه. |
Clean the stove |
تمیز کردن اجاق گاز |
Kitchen looks decent and clean if one cleans the stove regularly. |
اگر به طور مرتب اجاق گاز را تمیز کنید، آشپزخانه زیبا و تمیز می شود. |
Sweep the floor |
جارو کردن کف زمین |
We don’t have servants to sweep the floor. |
ما خدمتکار نداریم که زمین را جارو کنیم. |
Dust the furniture |
مبلمان را گردگیری کردن |
You should dust the furniture very often to keep it look shiny. |
برای براق ماندن مبلمان باید اغلب گردگیری کنید. |
Vacuum the carpet |
فرش را جارو کردن |
If we have a vacuum cleaner, it becomes easy to clean the carpet every weekend. |
اگر جاروبرقی داشته باشیم، تمیز کردن فرش آخر هر هفته آسان می شود. |
Mop the floor |
کف زمین را طی زدن |
I have bought a new mop-brush to mop the floor. |
من یک فرچه جدید برای طی زدن زمین خریدم. |
Make the bed |
تخت را مرتب کردن |
Everyone should make the bed after waking up. |
همه باید بعد از بیدار شدن رختخواب را مرتب کنند. |
to wake up |
از خواب بیدار شدن | She wakes up early every morning to go for a run. | او هر روز صبح زود بیدار میشود تا بدود. |
to get up |
از تخت بلند شدن | He had to get up early in the morning and go to work | او باید صبح زود بیدار می شد و سر کار می رفت |
to wash face |
شستن صورت | I wash my face everyday after sleep | من هر روز بعد از خواب صورتم را می شورم |
to get dressed |
لباس پوشیدن | He quickly gets dressed before leaving for work. | قبل از اینکه به سر کار برود، او به سرعت لباس میپوشد. |
to brush teeth |
مسواک زدن | I dressed and brushed my teeth. | لباس پوشیدم و مسواک زدم. |
to brush hair |
برس زدن مو | She always brushes her hair before going out. | او همیشه قبل از بیرون رفتن موهایش را شانه میکند. |
to comb hair |
موها را شانه کردن | Don't forget to comb your hair! | فراموش نکنید که موهای خود را شانه کنید! |
to leave home |
خانه را ترک کردن | The decision to leave home felt momentous, and the drive to California took a week. | تصمیم برای ترک خانه بسیار مهم بود و رانندگی به سمت کالیفرنیا یک هفته طول کشید. |
to get to school /to arrive at school |
به مدرسه رسیدن | She gets to school at 7:30 every morning. |
او هر روز ساعت ۷:۳۰ به مدرسه میرسد. |
to start my lessons / school |
درس / مدرسه را شروع کردن | I have started my school when I was 7 | من مدرسه ام را از 7 سالگی شروع کردم |
to study History |
تاریخ مطالعه کردن | She is studying for her final exams." | او برای امتحانات پایان ترم درس می خواند. |
to have a break |
استراحت کردن | She wants to be able to get out of the house and have a break . | او می خواهد قادر باشد از خانه بیرون بیاید و استراحت کند. |
Fold |
تا کردن | Will you help me fold up the clothes? | به من کمک می کنی لباس ها را تا کنم؟ |
Iron |
اتو کردن | I can’t be bothered to iron my clothes. | حوصله اتو کردن لباس هایم را ندارم. |
Hang |
آویزان کردن | He is hammering a tack into the wall to hang a picture. | او در حال کوبیدن میخ به دیوار است تا عکسی آویزان کند. |
Dry |
خشک کردن | Tom dried his face with a towel. | تام صورتش را با حوله خشک کرد. |
Make (the bed) |
درست کردن (تخت) |
My mother always airs the sheets before she makes the beds. |
مادرم همیشه قبل از اینکه تختخواب را مرتب کند ملحفه ها را می شوید. |
Change (the sheets) |
پتو ها را عوض کردن | We should change the sheets once a week. | باید هفته ای یکبار ملحفه را عوض کنیم. |
Vacuum |
جاروبرقی زدن | Tom was vacuuming the rug while Mary was mopping the kitchen floor. | تام در حال جارو کشیدن فرش بود در حالی که مری در حال تمیز کردن کف آشپزخانه بود. |
Take out (the rubbish/ garbage) |
بیرون بردن (زباله/آشغال) | It’s your turn to take out the rubbish/ garbage. | نوبت شماست که زباله ها یا آشغال ها را بیرون ببرید |
Wipe off (the table) |
پاک کردن (میز) | Would you wipe off the table for me? | آیا میز را برای من پاک می کنی؟ |
Scrub |
سابیدن کف زمین | She scrubbed the kitchen floor to remove the stains. | او کف آشپزخانه را سابید تا لکهها را پاک کند. |
Repair |
تعمیر کردن | I got my son to repair our TV. | از پسرم خواستم تلویزیون ما را تعمیر کند. |
Tighten |
سفت کردن | He tightened the lid of the jar to keep the food fresh. | او درب شیشه را محکم بست تا غذا تازه بماند. |
Nail |
میخکوب کردن | Will you nail down that loose board in the floor? | آیا آن تخته شل را روی زمین میخکوب می کنی؟ |
مکالمه در مورد کارهای خانه
Sara: Hey Tom! Can you help me with the housework?
سارا: هی تام! میتونی یه کم تو کارای خونه کمکم کنی؟
Tom: Yeah, sure! What do you need me to do?
تام: آره، حتما! چی کار باید بکنم؟
Sara: I need to clean the living room and do the laundry. You can wash the dishes.
سارا: باید پذیرایی رو تمیز کنم و لباسا رو بشورم. تو میتونی ظرفا رو بشوری.
Tom: No problem! Should I also take out the trash?
تام: اوکی، مشکلی نیست! زبالهها رو هم بندازم بیرون؟
Sara: Yeah, that would be great! Oh, and don’t forget to vacuum the floor.
سارا: آره، خیلی خوب میشه! راستی، یادت نره جارو هم بکشی.
Tom: Got it! Let’s finish quickly so we can relax later.
تام: باشه، حله! زود تمومش کنیم که بعدش استراحت کنیم.
Sara: Sounds like a plan! Thanks for your help.
سارا: عالیه! مرسی از کمکت.
صفحه ورود به کلاس آموزش مکالمه انگلیسی
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید
جهت ثبت نظر باید وارد سیستم شوید.