
10 عبارت برای مدیریت زمان به زبان انگلیسی
یکی از اصلی ترین مواردی که در یادگیری زبان انگلیسی حاءز اهمیت است و بسیار مورد بحث قرار میگیرد مسئله ی زمان است. بسیاری از افراد هنگامی که قصد دارند در مورد مدیریت زمان صحبت کنند از اصطلاحات و افعال مناسب نمیتوانند استفاده کنند از این رو منظور آن ها به درستی به مخاطب منتقل نمی شود. در این پست قصد داریم به شما زبان آموزان افعالی را آموزش دهیم که قادر باشید به راحتی افعال مربوط به مدیریت زمان را بکار ببرید.
to priorities
در زندگی همه ی ما فعالیت هایی هستند که نسبت به دیگر کارهای ما الویت دارند، در زبان انگلیسی به منظور اینکه این اولویت ها را بیان کنیم از این فعل استفاده می کنیم. این فعل اولویت بندی کارها بر اساس زمان و اهمیت کار را مشخص می کند به مثال پیش رو دقت کنید:
"age affects the way people prioritize their goals"
"سن بر اولویت بندی اهداف افراد تأثیر می گذارد"
to anticipate something
این فعل در اصل به معنی پیش بینی کردن و حدس زدن اتفاق های آینده است. در زبان انگلیسی ما برای پیش بینی کردن افعال بسیاری را داریم ولی این فعل چیزی فراتر از پیش بینی کردن است. افراد زمانی که از این فعل استفاده می کنند تلاش می کنند تمامی جزئیات یک اتفاق را بر اساس شرایط موجود حدس بزنند. به عنوان مثال اگر به یک مصاحبه ی کاری می روند باید از پیش تلاش کنند تمامی پرسش ها را بر اساس حرفه و تخصص خود و محل کار آماده کنند.
The schedule isn’t final, but we don’t anticipate many changes
برنامه نهایی نیست ، اما تغییرات زیادی را پیش بینی نمی کنیم.
This year, we anticipate that our expenses will be 15% greater
امسال پیش بینی می کنیم که هزینه های ما 15 درصد بیشتر شود.
to schedule something
تلفظ این فعل برای بسیاری از زبان آموزان گیج کننده است. to schedule /ˈʃedʒ.uːl/ یا to schedule /ˈskedʒ.uːl/ در زبان انگلیسی به دو صورت کاملا متفاوت تلفظ می شوند و هر دوی این تلفظ ها نیز صحیح هستند. ولی معنی این لغت به عنوان فعل چیست! همانطور که تمامی شما می دانید به عنوان اسم این لغت به معنی برنامه است ولی اگر به صورت فعل به کار ببرید در اصل بیان می کنید که یک مسئله را در تقویم خود باید جای دهید.
I’ll schedule a meeting with the boss next week, and I’ll talk about my promotion or my salary review
من هفته آینده جلسه ای را با رئیس برنامه ریزی می کنم و در مورد ارتقاء یا بررسی حقوقم صحبت خواهم کرد.
I’ll schedule a conference call with those suppliers late next week. It might have to be changed, but at least it’s in the diary. And I can change it if I need to or find a time that’s more suitable
اواخر هفته آینده یک تماس کنفرانسی با تأمین کنندگان برنامه ریزی می کنم. ممکن است لازم باشد تغییر کند ، اما حداقل در دفتر کارهای روزانه است. و در صورت نیاز می توانم آن را تغییر دهم یا زمان مناسب تری پیدا کنم.
to jot something down
یکی از اصطلاحات محاوره ای و غیر رسمی در زبان انگلیسی به معنی یادداشت برداشتن و یا نت بردارید. این اصطلاح در کلاس های درس و مدارس بسیار به کار می رود و منظور از بیان آن نوشتن نکات اصلی یک موضوع است.
I jotted down some notes during his speech
در حین سخنرانی وی، مطالبی را یادداشت کردم.
to delegate something to somebody
یکی از عباراتی که برای بیان مدیریت کارها به کار می رود و به معنی این است شما کارهای تجاری خود را به دیگران بسپارید. این اصطلاح در کسب و کار و تجارت بسیار کابردی است و بیانگر این است که شما نیاز ندارید همه ی کارها را به تنهایی انجام دهید.
Oh, I delegated that boring paperwork to the interns immediately
اوه ، من بلافاصله آن کاغذ بازی های خسته کننده را به کارآموزان واگذار کردم.
If you're overwhelmed, why don't you delegate some of this stuff to the rest of your team
اگر کارها بر سر شما آوار شده است ، چرا برخی از این موارد را به بقیه اعضای تیم خود واگذار نمی کنید؟
to stick to something
این اصطلاح در اصل به معنی چسبیدن به یک چیز است و معمولا نیز با لغت Schedule همراه است به این معنی که بهتر است افراد برنامه ریزی خود را دنبال کنند.
If you’ve got a schedule, try and stick to it
اگر برنامه ای دارید ، سعی کنید به آن پایبند باشید.
We’re going to have a holiday at the end of August, the weather doesn’t look so good. So I’m not sure whether it’s the right thing to do. But let’s stick to our plans. Who knows the weather might improve
اواخر آگوست تعطیلات داریم ، هوا چندان خوب به نظر نمی رسد. بنابراین مطمئن نیستم که کار درستی است یا خیر. اما بیایید به برنامه هایمان پایبند باشیم. از کجا معلوم شاید هوا بهتر شد؟
to be inundated
اصطلاحی که همیشه به صورت مجهول به کار می رود. وقتی شما مشغول هستید به این معنی است هزاران کار دارید که باید آن ها را انجام دهید. بنابراین باید پیش ار هر چیز به الویت بندی آن فکر کنید. این اصطلاح در بریتیش بسیار پرکاربرد است.
I’m totally inundated with work. There’s just a lot of things that need to be done
من کاملاً غرق در کار هستم فقط کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام شود.
to set something aside
این اصطلاح به این معنی است که افراد برای انجام یک زمان جداگانه صرف خواهد کرد و به آن اهمیت زیادی خواهد داد. این اصطلاح از آن جهت به مدیریت زمان مربوط است که شما باید به برخی از امور بیشتر زمان اختصاص دهید.
"the bank expected to set aside about $700 million for restructuring"
"انتظار می رود بانک حدود 700 میلیون دلار برای تجدید ساختار اختصاص دهد"
to break off something
تصور کنید در حال صحبت با تلفن هستید یا از طریق زوم یک کنفرانس تصویری دارید. در این حالت اگر شما یک کار را متوقف کرده و کار بعدی را آغاز کنید از این اصطلاح استفاده می کنید.
People would break off their conversations when she came into the room
وقتی او وارد اتاق می شد ، مردم مکالمات خود را قطع می کردند.
to accomplish
آخرین لغتی که در این لیست قرار دارد فعلی است که به معنی اتمام یک کار است. این فعل به معنی انجام دادن درست و به موقع یک کار است.
Well, what did I accomplish this week? What was I successful in doing? What have I achieved that I get through my to-do list
خوب ، این هفته به چه کاری رسیدم؟ در انجام چه کاری موفق بودم؟ به چه چیزی دست یافته ام که از طریق لیست کارهای خود به دست می آورم؟
کلام آخر
در زبان انگلیسی ما لغاتی داریم که به صورت مستقیم و غیر مستقیم با بحث زمان درگیر هستند. بسیاری از زبان آموزان کمتر با این لغات مواجه می شوند و یا اگر به چشمشان بخورد از آن ها کمتر استفاده می کنند. در این پست تلاش شد برای شما 10 تا از لغاتی را که کمک می کند که چگونه به مخاطبین خود بیان کنید که زمان خود را به چه صورتی مدیریت کنند آماده کردیم. امید است با مطالعه ی این موارد زبان آموزان بتوانند در تمرینات دوره ی آنلاین مکالمه عملکرد بهتری را داشته و این اصطلاحات را بهتر بکار ببرند.
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید
جهت ثبت نظر باید وارد سیستم شوید.